آیه 104 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی

إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ لَا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ

[16–104] (مشاهده آیه در سوره)


<<103 آیه 104 سوره نحل 105>>
سوره :سوره نحل (16)
جزء :14
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

البته آنان که به آیات خدا ایمان نمی‌آورند (پس از اتمام حجت کامل) خدا هرگز هدایتشان نخواهد کرد و آنها را عذابی دردناک خواهد رسید.

قطعاً کسانی که به آیات خدا ایمان ندارند، خدا هدایتشان نمی کند، و برای آنان عذابی دردناک است.

در حقيقت، كسانى كه به آيات خدا ايمان ندارند، خدا آنان را هدايت نمى‌كند و برايشان عذابى دردناك است.

خدا كسانى را كه به آياتش ايمان نمى‌آورند هدايت نمى‌كند و برايشان عذابى دردآور مهياست.

به یقین، کسانی که به آیات الهی ایمان نمی‌آورند، خدا آنها را هدایت نمی‌کند؛ و برای آنان عذاب دردناکی است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed those who do not believe in the signs of Allah—Allah shall not guide them and there is a painful punishment for them.

(As for) those who do not believe in Allah's communications, surely Allah will not guide them, and they shall have a painful punishment.

Lo! those who disbelieve the revelations of Allah, Allah guideth them not and theirs will be a painful doom.

Those who believe not in the Signs of Allah,- Allah will not guide them, and theirs will be a grievous Penalty.

معانی کلمات آیه

«لا یَهْدِیهِمُ اللهُ»: خداوند ایشان را توفیق نمی‌دهد و راهیاب نمی‌گرداند.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ لا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «104»

همانا كسانى‌كه به آيات خداوند ايمان نمى‌آورند، خداوند آنان را هدايت نمى‌كند و برايشان عذابى دردناك است.

جلد 4 - صفحه 584

نکته ها

شايد اين آيه در تداوم پاسخ آيه قبل باشد كه اگر مراد از آموزش دادن به پيامبر اسلام آموزشِ زبان است، آن شخص معلّم كه عرب نيست، چگونه به پيامبر عرب آموزش مى‌دهد؟ ولى اگر مراد محتوى قرآن است، پس بدانيد كه خداوند گروه بى‌دين را هدايت نمى‌كند، يعنى آن معلّمى كه ايمان به آيات الهى ندارد، راهى به آن همه معارف بلند و حقه‌ى پروردگار ندارد چه برسد به اينكه به ديگرى آموزش دهد. «1»

و ممكن است اين آيه اعلام خطر به كسانى باشد كه براى پيامبر معلمّى مى‌تراشند كه خداوند اين افراد را هدايت نخواهد كرد.


«1». تفسير الميزان.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ لا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (104)

بعد از بيان جواب، تهديد و وعيد فرمايد:

إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ‌: بدرستى كه آنان كه ايمان نمى‌آورند به آيات الهى و تصديق نكنند بينات سبحانى را به جهت فرط عناد و انكار.

لا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ‌: راه ننمايد ايشان را خداوند به نجات كه وصول به جنات است، يعنى پس از آن كه خودشان به سوء اختيار از قبول حق و ايمان ابا و امتناع ورزيدند و به باطل و كفر مصر شدند، حق تعالى آنها را مجبور و مقهور به ايمان نفرمايد، زيرا موجب نقض غرض، و صدور آن از حكيم على الاطلاق محال است. وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ‌: و براى ايشان است عذابى دردناك در آخرت به جهت كفر آنان به آيات قرآنى و نسبت افترا بر حضرت رسالت پناهى.

تنبيه: طعن در نبوت پيغمبر ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به امثال اين كلمات قبيحه، دلالت دارد بر حقانيت و حجيت آن سرور، و دشمنان عاجزند از طعن در آن و به سبب عجزشان، عدول كردند از معارضه بدين سخنان ناشايسته؛ و نسبت تعلم قرآن به آن حضرت شاهد است بر اين مطلب.

1- بايد لغت او و لغت قرآن عربى باشد.

2- تعلم در يك جلسه نشود، بلكه مجالس متعدده و زمانهاى كثيره لازم دارد.

3- در خفيه و سرى هم نشود، بالاخره آشكارا و ظاهر شود.

جلد 7 - صفحه 286

4- علوم قرآنى بسيار و تعلم آنها ممكن نيست مگر معلم در غايت فضل و كمال و اعلم تمام عصر باشد، و با بودن چنين شخصى البته مشهور، و او را شايسته منصب نبوت بودى، و بعث ديگرى بر او تقديم مفضول بر فاضل، و ترجيح مرجوح بر راجح قبيح، و از ذات احديت سبحانى محال است، پس صدق ادعاى پيغمبر، لازم، و افتراى آنها ثابت آيد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُنَزِّلُ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (101) قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُدىً وَ بُشْرى‌ لِلْمُسْلِمِينَ (102) وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ (103) إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ لا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (104) إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ (105)

ترجمه‌

و چون بدل نمائيم آيتى را بجاى آيتى و خدا داناتر است بآنچه نازل مينمايد گويند جز اين نيست كه تو افتراء زننده‌ئى بلكه بيشتر آنها نميدانند

بگو نازل نمود آنرا روح القدس از پروردگارت بدرستى تا ثابت گرداند آنانرا كه ايمان آوردند و هدايت و بشارت باشد براى مسلمانان‌

و هر آينه ميدانيم كه آنها ميگويند جز اين نيست كه تعليم ميكند او را انسانى زبان كسيكه منحرف ميشوند از حق بسوى او غير فصيح است و اين زبانى است عربى واضح‌

همانا آنانكه نمى‌گروند بآيتهاى خدا هدايت نميكند آنها را خدا و از براى آنها عذابى است دردناك‌

جز اين نيست كه افتراء ميزنند دروغ را آنانكه نميگروند بآيتهاى خدا و آنگروه آنانند دروغگويان.

تفسير

از ابن عباس نقل شده كه كفّار وقتى حكمى نسخ و بجاى آن حكم ديگرى اثبات ميشد ميگفتند محمّد مردم را مسخره نموده و بخدا افتراء ميزند كه هر چندى حكمى را اظهار و نسخ مينمايد لذا خداوند در مقام ردّ آنها فرموده كه هر حكمى بايد بمقتضاى مصلحت وقت باشد و خدا داناتر است از هر كس بمصالح اوقات و احكام لازمه در هر زمان بر وفق حكمت و مصلحت و اين توهمات فاسده ناشى از عدم علم و معرفت است چون بيشتر مردم نميدانند كه اين احكام از طرف‌

جلد 3 صفحه 317

خداوندى است كه عالم و بصير و حكيم و خبير است و صلاح و خير بندگانرا ميخواهد كه هر وقت هر چه صلاح آنها باشد بتوسط پيغمبر خود براى آنها بيان ميفرمايد تا هيچوقت بر خلاف مصلحت خودشان عمل ننمايند و اين از نهايت رحمت و لطف و مهربانى و رأفت الهى است و شايد باين جهت قبل از نقل كلام آنها كه جواب شرط است بجمله معترضه و اللّه اعلم بما ينزّل اشاره بجواب فرموده و راضى نشده يك آن آنها در اشتباه باشند و شايد بملاحظه احترام پيغمبر اكرم باشد كه قبل از نقل جسارت آنها تبرئه ساحت مقدّس او شود در هر حال جواب اصلى آنستكه به پيغمبر خود فرموده كه بآنها بفرمايد اين احكام و آيات را من از پيش خود نياوردم و انشاء نكردم بلكه تمامى آنها را جبرئيل كه ملقّب بروح القدس است يعنى روان پاك و پاكيزه از جانب خداوند بر من نازل نموده و او امين وحى الهى است و من هم محمّد امينم كه شما مرا باين صفت شناخته و ناميده بوديد و نتيجه تغيير احكام بر حسب اقتضاء وقت آنستكه وقتى اهل ايمان مشاهده نمودند هر وقت حال ايشان اقتضاء حكمى داشته باشد خداوند بيان ميفرمايد و بدون رعايت حكمت و مصلحت تكليفى نميفرمايد و راضى بزحمت آنها نيست لذا اگر حكمى در زمانى براى مسلمانان مشكل شود آنرا رفع فرموده و حكم آسانترى بجاى آن وضع ميفرمايد بيشتر موجب ثبات قدم آنها در دين ميگردد و آن حكم هدايت و راهنمائى بحقّ و حقيقت است و بشارت بثواب و پاداش اخروى براى اهل اسلام كه مطيع و منقاد او امر حقند در هر وقت و زمان و ادراك نموده‌اند مصالح آنرا بعلم و اذعان و مأمونند از اين قبيل شبهات ناشيه از وساوس شيطان و افراد كامله در اين اوصاف آل محمد عليهم السّلام ميباشند چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام اهل ايمان در اين آيه را بآن ذوات مقدّسه تفسير نموده و از جمله عقائد فاسده و اقوال باطله آنها آنستكه ميگويند محمّد معلّمى دارد از جنس بشر كه باو تعليم ميكند قصص و حكايات امم سابقه را و انشاء مينمايد براى او آيات را و آن شخص قمى ره فرموده غلامى بوده ابو فكيهه نام داشته از اهل كتاب كه جديد الاسلام و غير فصيح بوده و بعضى گفته‌اند مراد سلمان فارسى ره است و خداوند در مقام ردّ گفتار آنها ميفرمايد زبان و گفتار كسيكه منحرف ميشوند از حقّ بسوى باطل براى نسبت‌

جلد 3 صفحه 318

دادن تعليم را باو غير فصيح يا داراى عجمه يعنى عيب شباهت بزبان عجمى است و اين آيات بزبان عربى فصيح كه در اعلى درجه فصاحت است نازل شده پس چگونه ممكن است منشى آن شخص اعجم يا عجم باشد و كسانيرا كه تامّل و تدبّر نميكنند در آيات الهى تا بدانند و بيابند كه از نزد خدا است هدايت نميكند آنها را خدا يعنى بحال خودشان واگذار ميفرمايد و مورد لطف و عنايت خود قرار نميدهد در دنيا و در آخرت براى آنها عذاب اليم است و دروغ و افتراء لايق و سزاوار بحال كسانى است كه ايمان بخدا و آيات نازله از نزد او ندارند نه پيغمبر اكرم كه حقيقت ايمان و مظهر آيات الهى است و آنها دروغ گويند نه اهل ايمان كه تصديق نمودند آيات و احكام خدا را و عمل نمودند بر طبق آن چون خوف از عذاب الهى كه ناشى از ايمان بخدا و روز جزا است مانع از هر معصيت و عمل ناشايسته است و آن در مؤمن است نه در كافر و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه مؤمن ممكن است زنا كند و دزدى نمايد ولى دروغ نميگويد و اين آيه را تلاوت فرمود ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ بِآيات‌ِ اللّه‌ِ لا يَهدِيهِم‌ُ اللّه‌ُ وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ (104)

محققا كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ نمياورند بآيات‌ خداوند ‌خدا‌ ‌هم‌ اينها ‌را‌ توفيق‌ هدايت‌ نميدهد و هدايت‌ نميفرمايد و ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌است‌ عذاب‌ دردناك‌ هدايت‌ الهي‌ دو قسم‌ ‌است‌ يكي‌ ارائه‌ طريق‌ ‌اينکه‌ شامل‌ جميع‌ افراد مؤمن‌ و كافر ميشود بارسال‌ رسل‌ و انزال‌ كتب‌ و جعل‌ احكام‌ و اعطاء معجزات‌ ‌با‌ ياري‌ انبياء و بيان‌ آيات‌ قدرت‌ و آنچه‌ نسبت‌ بامم‌ سابقه‌ رفتار فرموده‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌هر‌ جهت‌ حجة ‌بر‌ تمام‌ افراد تمام‌ شود و راه‌ عذر ‌بر‌ احدي‌ باقي‌ نماند ديگر ايصال‌ بمطلوب‌ بتوفيق‌ و عنايت‌ و الطاف‌ خاصه‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ خاص‌ باهل‌ ايمان‌ ‌است‌ زيرا ‌غير‌ مؤمن‌ قابليت‌ ندارد و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ راجع‌ بمعني‌ دوّم‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد إِن‌َّ الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ بِآيات‌ِ اللّه‌ِ آيات‌ الهي‌ حجتهاي‌ خداوند و معجزات‌ صادره‌ ‌از‌

جلد 12 - صفحه 191

انبياء و اولياء و ارسال‌ رسل‌ و انزال‌ كتب‌ و جعل‌ خلفاء و علماء و مبلّغين‌ ‌که‌ تماما آيات‌ ‌خدا‌ هستند كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ بآنها نمياورند انبياء ‌را‌ ساحر و كذاب‌ ميگويند معجزات‌ ‌را‌ سحر ميشمارند و كتب‌ ‌را‌ تكذيب‌ ميكنند و خلفاء الهي‌ ‌را‌ انكار ميكنند و ‌از‌ علماء اعراض‌ ميكنند و احكام‌ الهي‌ ‌را‌ دور مياندازند (لا يَهدِيهِم‌ُ اللّه‌ُ) قابل‌ هدايت‌ نيستند و بسعادت‌ نائل‌ نميشوند (وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ) مستحق‌ عذاب‌ دردناك‌ جهنم‌ هستند و گرفتار ‌آن‌ ميشوند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 104)- سپس با لحنی تهدید آمیز به بیان این حقیقت می‌پردازد که این اتهامات و انحرافات همه به خاطر رسوخ بی‌ایمانی در نفوس آنهاست و «کسانی که ایمان به آیات الهی ندارند خداوند آنها را هدایت نمی‌کند (نه هدایت به صراط مستقیم و نه به راه بهشت و سعادت جاویدان) و برای آنها عذاب دردناکی است» (إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ لا یَهْدِیهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).

ج2، ص601

چرا که آنها آنچنان گرفتار تعصب و لجاجت و دشمنی با حقند که شایستگی هدایت را از دست داده‌اند، و جز برای عذاب الیم آمادگی ندارند!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع